موفقیت ما در ارتباط با دیگران به این بستگی دارد که چقدر خوب بتوانیم حرف آنها را گوش بدهیم
موفقیت ما در ارتباط با دیگران به این بستگی دارد که چقدر خوب بتوانیم حرف آنها را گوش بدهیم و آنها را بشناسیم. هرچه شما و طرف مقابلتان سریعتر بتوانید یکدیگر را بشناسید، با سرعت خواهید توانست رابطهای ارزشمند خلق کنید.
بسیاری از مردم، از جمله خود من، توصیههای زیادی در مورد بهبود ارتباط با دیگران کردهاند. این کار نیازمند تعامل با دیگران است، بنابراین ارزش آن را دارد که بدانیم افراد معمولی چه نکاتی را در دیگران میپسندند. در واقع چه چیزی باعث میشود که فردی را در زمینه ارتباطات اجتماعی فردی ماهر بدانند.
من اخیرا ۳۴۰۰ پرسشنامه برای افراد شاغل در سراسر دنیا ارسال کرده و پاسخهایشان را دریافت کردهام. در این پرسشنامهها بیست ویژگی شخصیت را فهرست کرده و از شرکتکنندگان خواسته بودم که ویژگیهای رفتاریای را علامت بزنند که در افرادی با مهارت اجتماعی بالا میبینند. از این طریق توانستم هفت ویژگی شخصیتی برتر را در این زمینه کشف کنم که با شما در میان میگذارم.
شنونده خوبی باشید
شنونده خوبیبودن در بالاترین جایگاه فهرست قرار دارد. موفقیت ما در ارتباط با دیگران به این بستگی دارد که چقدر خوب بتوانیم حرف آنها را گوش بدهیم و آنها را بشناسیم. هرچه شما و طرف مقابلتان سریعتر بتوانید یکدیگر را بشناسید، با سرعت خواهید توانست رابطهای ارزشمند خلق کنید.
فردی که در زمینه ارتباطات اجتماعی مهارت خوبی دارد، میداند که دو گوش و یک دهان دارد و باید به نسبت این اعداد از آنها استفاده کند. زمانی که وارد مکالمهای شدید، به حرفهای طرف مقابل به دقت گوش دهید تا نیازها یا دغدغههایش را بشناسید و بتوانید گامی در جهت رفع آنها بردارید.
رویکرد مثبتی در ذهنتان ایجاد کنید
رویکرد شما نسبت به امور کلی اولین چیزی است که مردم از شما میبینند. اگر رویکردی منفی نسبت به اوضاع داشته باشید، باعث میشود که مردم از شما خوششان نیاید و ازتان دور شوند. در عوض، یک رویکرد مثبت باعث میشود که مردم تمایل داشته باشند به سوی شما بیایند و با شما ارتباط برقرار کنند. به همین دلیل است که افراد حرفهای دنیای کسبوکار مانند آهنربا عمل میکنند. دیگران دوست دارند دوروبر آنها باشند و آن فرد را به دوستان و آشنایانشان نیز معرفی میکنند.
یک رویکرد مثبت باعث میشود که مردم تمایل داشته باشند با شما ارتباط برقرار کنند
برای کمک به دیگران تلاش کنید
برای دیگران مهم نیست چقدر چیزی را بلد هستید؛ این مهم است که چقدر برای آنها اهمیت قائل هستید. کمککردن به دیگران به آنها نشان میدهد که برایشان اهمیت قائلید. یکی از پاسخدهندگان به این نظرسنجی گفته بود: «مردم میخواهند با کسانی ارتباط برقرار کنند که رویکردی همکاریمحور داشته باشد.» به روشهای گوناگونی میتوانید به مردم کمک کنید، میتوانید مقاله مفیدی را برای آنها ارسال کنید یا شخصی را بهشان معرفی کنید که به طریقی برایشان مفید است.
صادق و اصیل باشید
میتوانید به دیگران کمک کنید یا گوش شنوایی برای حرفهایش داشته باشید، اما اگر واقعا به او علاقهای نداشته باشید، او متوجه خواهد شد! افرادی که روابط خوبی با دیگران برقرار میکنند، میدانند که چطور باید صادقانه رفتار کنند. همه چیز به اصالت رفتاری بستگی دارد که از خود نشان میدهید. همه ما افرادی را دیدهایم که میخواهند صمیمانه رفتار کنند اما مشخص است که دارند ادا در میآورند! ادا درآوردن هیچگاه ماندگار نیست.
پیگیری کنید
زمانی که موقعیت یا شانسی را به کسی ارائه میکنید که هیچ وقت ماجرا را پیگیری نمیکند، خیلی زود از این که وقتتان را صرف این شخص کنید، ناامید خواهید شد. مهم نیست که فراخوان شما بخش کوچکی از اطلاعات، ملاقاتی خاص یا یک ارجاع کاری مهم باشد. یکی از پاسخدهندگان نوشته بود که وقتی بحث شبکهسازی و ارتباط با دیگران پیش میآید، «مهم این است که پیگیری کنید». بسیاری از مردم فراموش میکنند که پیگیری کنند.
معتمدبودنتان را ثابت کنید
یکی از پاسخدهندگان نکته جالبی نوشته بود: «مهم نیست که شخصی چقدر موفق است. اگر من به او اعتماد نداشته باشم، با او کار نخواهم کرد.» زمانی که شخصی را به کسی معرفی میکنید، دارید آبرویتان را گرو میگذارید. باید بتوانید به آنها اعتماد داشته باشید تا مطمئن باشید که آبرویتان در خطر قرار نمیگیرد.
قابل دسترسی باشید
یکی از پاسخدهندگان نوشته بود: «مردم آنچه که گفتهاید یا انجام دادهاید را فراموش خواهند کرد، اما هیچگاه از خاطر نمیبرند که چه احساسی بهشان دادهاید.» شبکهسازی کارآمد نیازمند این است که قابل دسترس باشید. و اگرچه این مورد در انتهای فهرست هفتتایی ما قرار گرفته، اما چیزی است که افکار و عمل دیگران بستگی زیادی به آن خواهد داشت.
همه ویژگیهایی که برشمردیم، به مقوله «کاشت» مربوط میشوند. شما باید روابط متقابل و سودمندی را پایهریزی کنید تا در آینده از مزایای آنها بهرهمند شوید.
منبع: پنجره خلاقیت
با وارد شدن در مسیر مارپیچ روی به تباهی، استرسمان بیشتر می شود
زمانی که استرس داریم، ممکن است کارهایی بکنیم که به ما کمک کنند موقتا احساس بهتری بکنیم، اما در واقع، در بلند مدت، استرس بیشتری ایجاد میکنند، مثلا خرید کردن وسواسی! همچنین احتمال اینکه بدون فکر کردن حرکتی انجام دهیم بیشتر میشود، که میتواند در روابط ما باعث اختلاف شده، در محل کار راندمانمان را پایین بیاورد و خیلی چیزهای دیگر.
از همه مهمتر، این رفتارهای ریشهدار و عادتی شاید شناخته نشده بمانند، اما بیصدا و تدریجا یک چرخهی معیوب از استرسهایی تولید میکنند که روز به روز هم بیشتر شده و توانایی ما برای غلبه بر آنها نیز ضعیفتر میشود. در این مطلب برخی از بدترین و رایجترین عادتها را برایتان میگوییم که موجب استرس میشوند، و استراتژیهایی به شما ارائه میدهیم که بتوانید از این عادات دست بکشید.
عادات بدی که استرستان را بیشتر میکنند
خوردن هیجانی
وقتی استرس داریم احتمال اینکه بدون احساس گرسنگی، غذا بخوریم یا غذاهای ناسالم را انتخاب کنیم (فورا حالمان را خوب میکنند اما بعد از مدت کوتاهی، اُفت ناگهانی انرژی باعث احساس بدمان میشود) بیشتر میشود.
تمایل به خوردن هیجانی به ما کمک میکند در عرض مدت کوتاهی احساس بهتری پیدا کنیم، علاوه بر این، لذت بردن از یک دسر خوشمزه میتواند یکی از خوشیهای زندگی باشد که حالمان را خوب کند، اما زیادهروی کردن در مصرف این خوراکیها میتواند باعث لطمه زدن به سلامتی شود، مثلا افزایش وزن، نوسانات خلقی، کاهش انرژی و سایر پیامدهای منفی، از نتایج تغذیهی نادرست هستند. این پیامدها نیز میتوانند استرس بیشتری تولید کنند!
این بار اگر دیدید دلیل گرایش به خوردنتان چیزی غیر از گرسنگی است، یک لحظه مکث کنید و ببینید چه کار قرار است بکنید و آیا میتوانید این چرخهی معیوب را بشکنید. این راهکارها به شما کمک میکنند خوردن هیجانی را متوقف کرده و در زمان استرس، راههای مفیدتری را در پیش بگیرید.
خرید درمانی
وقتی میزان استرسمان بالاست، خرید کردن میتواند یک تسکین قوی و فوری ایجاد کند، مخصوصا برای خانمها. به این حالت، خرید درمانی گفته میشود. البته خرید کردن فواید خاص خودش را دارد؛ خریدن چیزهای کوچک که باعث شادی ما میشوند میتواند ابزاری مفید و انگیزشی برای زمانی باشد که قصد ایجاد تغییرات سالمی را داریم، یا روحیهی ما را بهتر کند، به شرط آنکه خریدن کردن ِ ما، تحت کنترلمان باشد.
مشکل اصلی زمانی ایجاد میشود که خرید کردن آنقدر تکرا شود یا آنقدر سراغ چیزهای گرانقیمت برویم که هزینههای آن، به فوایدش نیرزد، این اتفاقی است که فورا میافتد! درست مانند زمانی که بدون احساس گرسنگی غذا میخوریم، ممکن است چیزهایی را بخریم که نیازی به آنها نداریم، و در واقع فقط تحت تاثیر استرس، خرید میکنیم! این عادت میتواند دردسرهای مالی ایجاد کرده و در معرض احساس خشم، فرسودگی و افزایش استرس قرار بگیریم.
نشخوار فکری یا ذهن مشغولیهای وسواسی
ممکن است شروعش اصلا بد نباشد: فرض کنید روز بدی را پشت سرگذاشتهاید، با یک دوست خوب صحبت میکنید، از شما حمایت میکند، به شما دلگرمی می دهد، تائیدتان میکند و خلاصهی کلام اینکه با او درددل می کنید، و در نهایت احساس بهتری پیدا میکنید. درست به همین دلیل است که حمایت اجتماعی، برای ما انسانها مفید است و میتواند یکی از مرهمهای قوی برای دلنگرانیها و استرسهای ما باشد.
اما مشکل از آنجایی شروع میشود که ما در مورد مسائل و مشکلاتمان زیاد، پرتنش و پر از احساس و یا بطور خاص حرف میزنیم. وقتی به جایی میرسیم که تنها روی منفیها تمرکز میکنیم، دیگر تمایل نداریم راهحلهایی را بشنویم که ممکن است مفید و مشکلگشا باشند. این حالت میتواند ما را به ورطهی نشخوار فکری بکشاند که نوعی تفکر عمیق است، تفکر عمیقی که شما در درون خود با دیگران و مسائلتان درگیر میشوید و در نتیجه واکنشتان به استرس، دیگر رویکرد مثبتی ندارد.
تفکر عمیق شاید از جای مثبتی شروع شود، جایی که قصد دارید راهحل مناسبی پیدا کنید، اما با تکرار و دچار کژروی شدن، در حلقهای از افکار منفی گرفتار میشوید. نشخوار فکری، تاثیرات مضر جسمی و روحی دارد. وقتی ما در همان ابتدا روی جوانب منفی تمرکز میکنیم، دیگر به سختی خواهیم توانست جوانب مثبت را ببینیم. با وارد شدن در مسیر مارپیچ روی به تباهی، استرسمان بیشتر شده و این استرس و فشار به شیوههای گوناگونی در بدن نیز احساس خواهد شد.
منبع: برترین ها
استراحت بین کار بهترین راه برای احیای ذهن و تقویت خلاقیت در محل کار هستند
استراحت بینظم و دلبخواهی کارمندان، موفقیت آنان را در ارائه ایدههای خلاقانه و بکر کاهش میدهد، درحالی که استراحت براساس برنامههای معیّن و ساختاریافته، فعالیت فکری آنان را در دستیابی به ایدههای خلاقانه تقویت میکند.
دانشمندان میگویند که استراحتهای برنامهریزیشده بین رسیدگی به وظایف شغلی، بهترین راه برای احیای ذهن و تقویت خلاقیت در محل کار هستند. البته آنان تاکید میکنند که منظورشان، تلف کردن وقت در محل کار با ایجاد وقفههای نامنظم نیست. محققان Columbia business school در این مطالعه از دو گروه درخواست کردند تا در دو موقعیت مختلف، ایدههای خلاقانه ارائه بدهند: گروه اول در وقت استراحتهای برنامهریزینشده و بینظم. گروه دوم در زمان وقت استراحتهای برنامهریزیشده و منظم.
این محققان میگویند که تلاش کارمندان یا مجبور کردن آنان برای کار کردن بیوقفه در محل کار، اصلا باعث موفقیت آنان و افزایش بهرهوری نمیشود. درحالی که بیشتر کارفرمایان فکر میکنند که فعالیت مداوم کارمندان در عملکرد بهتر آنان نقش دارد، اما واقعیت چنین چیزی را نشان نمیدهد، چون درواقع فعالیت کاری بیوقفه و بدون وقت استراحت کافی، هم پیشرفت کار را محدود میکند و هم عملکرد کارمندان را ضعیف میکند. اگر میخواهید که خلاقیت خودتان را در محل کار افزایشی بدهید و عملکرد خودتان را تقویت کنید، میتوانید از ترفندهای زیر کمک بگیرید: در نظر گرفتن زمان استراحت برنامهریزیشده با همکاری کارفرمایان و مسئولان.خواندن کتابهای جذاب و هیجانانگیز در زمان استراحت. گوش کردن به چند قطعه موسیقی آرامشبخش با استفاده از هدفون و بدون ایجاد مزاحمت برای دیگران.
منبع: salamatism
اضطراب سلامتی اختلالی است که اغلب در طیف اختلال وسواس فکری عملی قرار میگیرد
او نمیتواند بخوابد. همین که روی تخت دراز میکشد، فکرش را از ترس اینکه تومور مغزی دارد نمیتواند آزاد کند حتی با اینکه پزشکان به وی اطمینان دادهاند که همه چیز خوب است؛ پس سردردها یا سرگیجههای دورهای را که بدون دلیل دارد از چیست؟
مطمئناً باید چیز بسیار وحشتناکی وجود داشته باشد که پزشکان متوجهش نشدهاند.او به قدری دلواپس است که از تختش بلند شده و در اینترنت بهدنبال اطلاعات بیشتر میگردد. او میخواند که برخی از علائم سرطان مغز شبیه به آن چیزهایی است که وی درگیرش است و اینها نگرانیاش را بیشتر میکند و وادار میشود تا با دکترش صحبت کند.
فردی که در بالا از او یاد شد، اضطراب سلامتی دارد که زمانی به آن مالیخولیا میگفتند؛ حال تبدیل به اختلال روان تنی و اختلال اضطراب بیماری شده است. همین موجب دغدغهای میشود که شخص باور میکند یک بیماری جدی در وی در حال پیشروی است. مردم بسیاری با اضطراب سلامتی اغلب بهدلیل ترسها و مشکلاتشان قادر بهکار کردن یا لذت بردن از زندگی نیستند. آنها با عملکردهای بدن (تنفس، ضربان قلب)، اختلالات فیزیکی جزئی (لکههای پوستی)، یا حساسیتهای جسمانی (سردرد، دل درد) درگیر میشوند. شاید آنها نگران عضو خاصی (قلب) یا بیماری که در خبرها یا اداره عنوان میشود بشوند. بسیاری هم تمایلی به پیگیری درمانهای خود از راه روانی ندارند چون شدیداً ناراحتیهایشان را ناشی از همین بیماریهای جسمانی میدانند.
اضطراب سلامتی چیست؟
اضطراب سلامتی اختلال اضطرابی است که اغلب در طیف اختلال وسواس فکری عملی قرار میگیرد. افرادی که درگیر اضطراب سلامتی هستند اشتغال ذهنی وسواس گونه دارند که فکر میکنند هماکنون مبتلا به مشکل جسمانی شدهاند. بیشترین تمرکز این افراد به سمت بیماریهایی مانند سرطان، ایدز و غیره است. هر چند، شخص مبتلا به اضطراب سلامتی یا ترس از بیماری ممکن است بر انواع دیگر بیماری هم متمرکز شود. این وضعیت مشهور به اضطراب سلامتی است، ترس از بیماری، اضطراب بیماری یا مالیخولیا است. مبتلایان به این بیماری علائم فیزیکی بیضرر را نشانههایی از بیماری جدی یا حاد تلقی میکنند. بهعنوان مثال، اگر شخص احساس سنگینی در قفسه سینه کند، ممکن است فکر کند که حمله قلبی به وی دست میدهد. این افراد غالباً علائم جسمانی ناشی از اضطراب را علامت قریب الوقوع بیماری تعبیر میکنند.
علائم چه هستند؟
یکی از علائم بارز این بیماری این است که شخص ممکن است برود و کل بدنش را اسکن کند تا بلکه علائم پیشرفت بیماری را در خود بیابد. بهعنوان مثال، ممکن است با بروز سردرد آن را به تومور مغزی تعبیر کند. برخی هم ممکن است تصور کنند که مبتلا به بیماری به غیر از بیماری جسمانی شدهاند؛ مثلاً با فراموش کردن اینکه تلفن یا کلید را کجا گذاشتهاند آن را به بیماری آلزایمر ربط دهند.آنها تا میتوانند سراغ پزشکان فراوانی میروند و اگر تأییدی بر تشخیص بیماری نگیرند، سراغ دکتر بعدی میروند و همینطور دکتر بعدی و بعد در چنین مواردی، تستهای فراوانی (مانند امآرآی، اکو کاردیوگرام و در برخی موارد حتی جراحیهای اکتشافی) از سوی این بیماران درخواست میشود. متأسفانه، این تستها اغلب باز برای متقاعدکردنشان و اینکه آنها مبتلا به بیماری نیستند کافی نیست و در نتیجه دوباره و دوباره وقت صرف میکنند. گاهی، تشخیص ندادن را به ضعف مراکز پزشکی یا به دکتر غیر واجد شرایط نسبت میدهند. بهتر است خاطرنشان شویم که ملاقاتها و مشاورههای مکرر با متخصصان بهدلیل واقعیتی است که فرد مبتلا باور دارد که از بیماری رنج میبرد، نه اینکه منظورش جلب توجه باشد. متخصصان برخی اوقات علائم تجربه شده از سوی مبتلایان را «علائم پزشکی غیر قابل توضیح» ذکر میکنند.
مبتلایان به اضطراب سلامتی بیشتر زمان خود را شدیداً صرف یافتن لکهها، برآمدگیها، زخمها یا قرمزیهایی در جاهایی از بدن میکنند که مبادا نشانی از شروع بیماری باشد. این رفتارهای جست و جوگرانه شامل پرسش از دوستان و اعضای خانواده هم میشود تا فرد مبتلا را در یافتن آن علائم کمک کنند. تجربه اضطراب زمانی شدت مییابد که علامتی از بیماری پیدا میشود. همین به نوبه خود موجب افزایش علائم جسمانی ناشی از اضطراب (مانند افزایش ضربان قلب، درد یا سنگینی در قفسه سینه، سرگیجه، تاری دید، گمی وگیجی، خشکی زبان یا عرق) میشود. به محض توجه به افزایش این علائم، فکر ابتلا به بیماری در شخص قوت میگیرد.گزارش رسانهها، دیدن برنامهها یا خواندن مطالبی در مورد بیماریها نیز موجب افزایش اضطراب سلامتی در اینگونه افراد میشود و ممکن است احساس کنند که آنان هم از چنان حالتهایی برخوردارند. فرد میتواند علائم اضطراب سلامتی را مدتهای طولانی یا به همان نسبت بدون علائم سپری کند. در عوض، افرادی هم هستند که دارای اضطراب سلامتی هستند ولی از رفتن به دکتر یا سایر متخصصان اجتناب میکنند چرا که از خبرهای بد احتمالی ترس دارند (بهعبارت دیگر، میترسند از اینکه شکی که از بیماری دارند مبادا در آنها تأیید شود) بنابراین، بهجای اینکه کاملاً روی بیماری وحشت برانگیز خود متمرکز شوند، از هرچه که یادآورنده بیماریشان میشود اجتناب و حتی از بیماران نیز دوری میکنند.
علاوه بر این، آنها از جاهایی در ارتباط با بیماری (مانند بیمارستان یا پزشکان جراح) دوری میکنند. آنها میترسند از اینکه با بیماران در ارتباط باشند و بیمار شوند (بدون اینکه متوجه باشند که آیا آن بیماری مسری است.)برخی مبتلایان به اضطراب سلامتی ممکن است صحبتی با دیگران در مورد ترسشان نکنند چرا که یقین دارند که سایرین آنها را جدی نخواهند گرفت.مبتلایان از بین مردان و زنان و از هر گروه سنی هستند. با اینکه علل اضطراب بیماری یا سلامتی همیشه و براحتی قابل تشخیص نیستند، ولی چند عامل مشخص وجود دارد که باعث این اختلال میشود:
- داشتن بیماری جدی در دوران کودکی
- داشتن بیماری جدی در بین اعضای خانواده نزدیک یا دوست
- مرگ فرد عزیز یا دوست
- مبتلا بودن به اضطراب سلامتی
- داشتن باور به اینکه «سلامتی» یعنی نداشتن هیچگونه بیماری روانی یا جسما نی
- داشتن فرد مبتلا به اضطراب سلامتی در عضوی از خانواده.
منبع: سلامت نیوز